حمام به سبک خنده
کیارش مامان ، دقیقا زمانی که 2 ماهه شدی من خودم تورو بدون کمک خانم بزرگت حموم کردم و قبل از اون خانم بزرگ مارو تو این کار خطیر و مهم کمک می کرد ، سخت ترین قسمت حموم دادنت ، اب ریختن روی سرت بود که من میترسیدم اخه همون موقع اگه سرتو کج میکردی و آب توی گوشت می رفت خدایی نکرده گوش درد می گرفتی برای همین من این ریسک تا 2 ماهگیت نکردم وکم کم تمرین کردم و یاد گرفتم و مستقل شدم و دیگه من و بابایی حمومت می کنیم ....
من تورو یک روز در میون حموم می برم آخه زیر اون گردن چین دارت گرد و غبار و چرک می گیره و بو هم تازه می گیره یه بوی بد فکر کن اگه دیرتر ببریمت حموم چی میشی ....خلاصه بیشتر اوقات تو حموم کیف می کنی ولی وقتی به قسمت آب ریختن روی سرت و شامپو زدن میشه دیگه گریه ات شروع میشه و این قسمت و دوست نداری ....برای همین نشستم فکر کردم چکار کنم که از حموم حسابی لذت ببری و تا اخرش بخندی به این نتیجه رسیدم که موقعی که دراز کشیده هستی به پشت روی سطح وانت طوری سرتو بشورم و بعدش اب بریزم که آب روی صورتت نیاد خوب من این کارو عملی کردم و الان چهارمین باره که من و بابا تورو با خوشی و خوشحالی از حموم بیرون میاریم و دیگه صدای نازت توی حموم نمی پیچه جز بازیگوشی و پرتاب اب با پاهات خیلی خیلی از این کار لذت می بری کیارش نازم مخصوصا وقتی دوش سیار و میاریم پایین و اونو روی سرت می چرخونیم (البته بدون اینکه روی صورتت بریزیم) چه لذتی می بری و چه حس عجیبی بهت دست میده و بهش دقت می کنی اخه آب و با دونه هاش حس می کنی
قربون اون لبخند های نازت بشم ....من و بابایی کلی توی حموم باهات حرف می زنیم و من حسابی تورو می شورم مخصوصا قسمت زیر گلوتو که بو نده امشب هم نوبت حمومته گل نازم تو الان پیشم خوابیدی و من با نور مانیتور دارم برات می نویسم 1 ساعت دیگه هم بابایی از سر کار میاد اون موقع تو هم بیدار میشی و با هم می ریم آب بازی
خیلی خوشحالم که تونستم حموم لذت بخشی و برات جور کنم و پسر عزیزم دیگه گریه نکنه
خیلی خیلی دوست دارم شیرینم