کیارشکیارش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

دنیای من و کودکم

18 ماهگی کیارش(وارد 19 ماهگی )

خوشگل مامان دوباره یک ماهه دیگه گذشت و تو 18 ماهت کاملا پر شده و وارد نوزدهمین ماه زندگیت شدی عشق مامان تو 18 ماهگی 16 تا دندون داری و مونده 4 تای دیگه داری سعی می کنی حرف بزنی و کارهای مارو کاملا تقلید می کنی طوریکه بعضی اوقات می مونیم که چقدر تیزی و سریع داری تکرار می کنی وای اگه بدونی چقدر شیطون و وروجک و لجباز و گریه اووووووو شدی هر چیزی بخوای و ما نمی تونیم بهت بدیم تو خودت و سفت می کنی و گریه که میخوام که یا باید بهت داد یا باید سرتو با چیز دیگه ای گرم کرد و یا باید برای خودت گریه کنی اخه اصلا راضی نمیشی و ما هم کوتاه نمیایم الان تو مرحله ای هستی که هر چی دستته پرت می کنی و فعلا دارم تحمل می کنم و حرص می خورم چیزی به...
21 فروردين 1393

کیارشی وارد 12 ماهگی می شود

سلام کیارش شیطون بلای مامان به آخرین ماه که به یکسالگیت نزدیک میشه رسیدیم خیلی خوشحالم که با تو لحظاتم و گذروندم پسرکم تو اولین روز از 12 ماهگیت وزنت 9 کیلو و 900 بود و قدت هم 80 سانت و دور سرت هم همون 47 سانت دو ماه گذشته بود قربون قد و بالات برم من کوچولوی مامان
31 فروردين 1392

پسرکم وارد 11 ماهگی شدی

سلام کیارش جونم دیگه داری برای خودت حسابی مرد میشی ، 9 ماه از زندگی زمینی تو پشت سر گذاشتی به همون اندازه که توی رحمم بودی و حالا در کنارمی خیلی دوست دارم کوچولوی عزیزم و امیدوارم درباره 90 سالگیت اینجا بنویسم اگه تا اون موقع  من و این تکنولوژی سرپا باشیم ....این ماه نباید مرکز بهداشت میرفتیم آخه روند رشدی تو نیمه دوم زندگیت کمی کندتره و من خودم توی خونه قد و دورسرت و اندازه گرفتم که فرقی با ماه قبل نداشت ولی نمی دونم چرا کلاهت کوچیک شده و وقتی از روی تختت بلند میشی سرت می خوره به بالای تخت این یعنی رشد کردی ولی نمی دونم چرا متر این و نشون نداد شاید من اشتباه اندازه گرفتم ولی دوبار این کارو کردم حالا بگذریم مامان قربون قد و بال...
27 اسفند 1391

کیارش وارد 10 ماهگی می شود

خوب کیارش مامان روزها میگذره و تو بزرگ میشی و من باورم نمیشه تو همون کیارش کوچولوی مامانی برای این ماه بردمت قد و وزن مرکز بهداشت قدت : 77 سانتی متر دورسرت: 47 وزنت :9 کیلو 400 همه چی خوب و نرمال بود و قرار بعدی و برای یکسالگیت گذاشته شد از این ماه باید بهت کته بدم عزیزم امیدوارم دوست داشته باشی خوشگلم همین الان برای ناهار بهت کته با خورشت کرفس دادم دوست داشتی و بدون بهونه خوردی و تازه همش هوم هووم هم می گفتی جیگرتو عشقه مامانی ...
27 بهمن 1391

چهار دست و پا رفتن گل پسر مامان

بالاخره بعد از 1 ماه تلاش و روی زانو ایستادن و دو قدم رفتن و دوباره سینه خیز شدن امروز 1 متر 4 دست و پا اومدی سمت من خیلی ذوق زده شدم و دلم می خواست قورتت بدم و این در حالیه که از دیروز برای اولین بار تب کردی و سرما خوردی با اینکه حال و حوصله ندارم ولی این کارت شادی و توی دلم ریخت .... دیشب بردیمت دکتر برات تب بر نوشت و گفت از دیروز سرما خوردی و امروز که بردمت حموم بیشتر تاثیر گذاشت و خودش و نشون داد ....تنت داغ شده بود و یه کم بی حال بودی خوشگل مامان در تمام طول راه رفتن به دکتر که همیشه باید با یه چیزی سرگرمت کنم بغل من بودی مثل کوالا به من چسبیده بودی و اروم بودی نبینمت اینجوری عزیزم ....ساعت 5 صبح دوباره تبت بالا رفت من تب بر بهت دادم ...
12 بهمن 1391

پایان 8 ماهگی کیارش جوووووووونم

جوجه مامان باورم نمیشه زمان به این سرعت داره می گذره و تو الان 8 ماهت شده فندقم این بار تورو مرکز بهداشت نبردمت آخه گفته بود روند رشد تو 6 ماهه دوم کمه و دو ماه بعد بیار منم تو خونه قد و وزن و دور سرت و گرفتم و اینجا ثبت می کنم تا برات بمون جیگلم وزنت 9/200 قدت  73 دورسرت  47 سانتی متر امیدوارم تو این ماه هم رشد خوبی داشته باشی و خدای مهربونم همیشه محافظت باشه   ...
4 بهمن 1391

پایان 7 ماهگی کیارش جوووووووونم

سلام  کیارش مامان چند روزی میشه که تو 7 ماهگی و پشت سر گذاشتی  و من الان فرصت کردم تا برات بنویسم چند روز پیش یعنی روز شنبه من و تو بابایی با هم رفتیم مرکز بهداشت و قد و وزنت و گرفتیم و تو جیگر مامان تو پایان 7 ماهگی وزنت 8 کیلو 950 بود و 150 گرم جا داشت تا نسیت به ماه قبلت بیشتر کنی ولی خوب فکر کنم به خاطر دندون در اوردنت یه خورده لاغر شدی و اون لپای خوشگلت اب شد قدت هم 71.5 و دور سرت 44.5 بوده ایشالله همینطور رشد خوبی داشته باشی شیرین عسلم ...
12 دی 1391

7 ماهگی کیارش مامان

جیگل طلای مامان 6 ماهت پر شد و قدم به 7 ماهگی گذاشتی باورم نمیشه به این زودی گذشت و 6 ماهگی ات تموم شد قربونت بشم عزیزم   عاشقتم عشق کوچولوی مامان تو تو این ماهی که گذشت دندون دراوردی اونم 2 تاااااااااااااااااااااا سوار کالسکه شدی تو حیاط دورت می زنم و اینقدر احساس آرامش می کنی که خوابت می بره اومدیم با هم مسافرت خونه آقابزرگ و خانم بزرگ روی صندلی غذات نشوندمت معلق زدی حسابی باهامون حسابی به قهقهه می خندی صدای گریه ات خیلی عوض شده و من عاشق این صداتم وزنت تو این ماه 8کیلو 600 بوده عزیزم خلاصه که عاشقتم و خیلی دوست دارم   ...
25 آبان 1391

پنج ماهگی ات مبارک عسل مامان

پنج شنبه 23 شهریور ماه تو ، گل پسر مامان وارد 5 ماهگی شدی و 4 ماه از زندگی قشنگتو تو این دنیا گذروندی ، امیدوارم همیشه ایام قلبت شاد و لبت مثل الان بی بهانه پر از خنده باشه صبح 5 شنبه من و تو بابایی راهی مرکز بهداشت شدیم تا پاهای کوچولوی تورو واکسن بزنیم و قطره فلج اطفال بخوری بماند که از روز قبل با هماهنگی اینکه آیا هستند و گفتند اره ولی نبودند و به خاطر تعمیرات تعطیل بود ، باز هم بماند که رفتیم مرکز بهداشت شماره 2 ولی دری که بالاش تابلوی مرکز بهداشت داشت بسته بود و و ما این همه راه اومدیم خونه درصورتیکه بعد بابایی با دوستش صحبت کرد و اون گفت و در ورودیش پشته و ما دوباره رفتیم آماده شدیم و بابایی اومد دنبالمون و رفتیم اونجا وقتی رسیدی ی...
26 شهريور 1391