کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 6 روز سن داره

دنیای من و کودکم

پاساژ گردی کیارش مامان

1392/5/1 12:45
نویسنده : مامانی
724 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوی مامانقلب

دیشب من و تو دوتایی رفتیم پاساژ و من هم تورو گذاشتم روی زمین و دستای کوچولو و خوشگلت و گرفتم و تو با پاهای کوچولوت قدم زدی و با من همراه شدی مژهخیلی لحظه شیرینی بود برام پسرم دست در دست مامانش داره تو بازار راه میرهاز خود راضی قربون اون قد و بالات بشم منبغل

خودتم برات خیلی جالب بود چون تا گذاشتمت روی زمین یه نگاهی به من کردی و لبخند زدی یعنی راضی بودی ماچ با کنجکاوی به اطرافت نگاه می کردی وقتی هم آدمی ایستاده بود منو می کشوندی سمت اونا اینگار می خواستی باهاشون ارتباط برقرار کنیچشمکماچ با هم می رفتیم داخل مغازه ها و تو کمی نگاه می کردی بعدشم دست منو می کشیدی تا بریم لبخند . یه جا یه روسری دیدم قیمت کردم و تو باز دست منو کشیدی یعنی بیا پایین بعد به شال روی سرم اشاره می کردی یعنی فکر کنم داری چرا داری می خریخنده

خلاصه از اونجا هم منو زود کشوندی بیرون ابرو بعد رفتیم دو تا کفش به پام کردم و دوباره کفشای خودمو پوشیدم و تو به کفشم اشاره می کردی یعنی اینارو دربیار بعدش اشاره می کردی به صندلی یعنی اینجا بشین دوباره اونارو بپوشخندهخجالت اونجا توی مغازه یه آینه داشت که تو خودتو می دیدی و می خواستی از توی آینه کفشتو و بگیری و نمی تونستی باز به من اشاره می کردی به عکست توی آینهقلب خلاصه از مغازه کفش فروشی اومدیم بیرون ولی تو باز دست منو گرفتی و به زور کشوندی داخل مغازه  یعنی بشین و اونارو بپوش زبان فروشنده و مشتری ها هم خنده اشون گرفته بودچشمک دیگه چند تا مغازه دیگه رفتیم خسته شدی و بهونه می گرفتی و من بغلت کردم و بابایی اومد دنبالمون و رفتیم مژه .

قربون اون قدم های کوچولوت بشم که با من همراه شدی

عاشقتم عزیزم

ارزو می کنم با همین قدم های کوچولوت همه دنیارو زیر پا بذاری و لذت ببری عشق منبغل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)