کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 6 روز سن داره

دنیای من و کودکم

گل پسرم بزرگ شدی

1391/6/17 21:03
نویسنده : مامانی
307 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی توی این ماه خیلی تغییرات جالبی کردی و خیلی نسبت به ماه پیشت پیشرفت کردی الان همه رو برات می نویسم

1- صدای خنده های بلندت و شنیدم و قابل توصیف نیست چه حس زیبایی داشتم

2- وقتی می می مامان و می بینی می شناسیش و خودتو برای خوردن آماده می کنی نمی دونی چه حس زیبایی بهم میدی کیارش شیرینم

3- وقتی می می خوردی و سیر شدی دیگه با زبونت یه کم باهاش بازی بازی می کنی و بعد سرتو میاری این طرف تر و یه نگاه رضایت امیز با یه لبخند زیبا به مامانی ات هدیه میدی بعدش یه کم آقو آقو میگی و بازی می کنی و من بعد از بازیگوشیت بلندت می کنم و هوای معده اتو خالی می کنم

4- وقتی جلوی آینه می ذارمت خیلی خیلی از خودت خوشت میاد و خودتو نگاه می کنی و هی به خودت لبخند می زنی یا اینکه دست و پا می زنی و توی آیینه با خودت حرف می زنی ...جیگرمی عزیزم

5- وقتی می برمت تو روشویی تا پشت تو بشورم خودتو توی ایینه اونجا پیدا می کنی و با یه نگاه رضایت امیزی به خودت و من نگاه می کنی

6- وقتی داری می می می خوری یا داری بازیگوشی می کنی اگه خاله ات یا دختر خاله ات بهو بالای سرت بیان تا باهات بازی کنن سریع تشخیص میدی که اینا مامانت نیستند و لب و لوچه ات و پبچ میدی و گریه می کنی ، یه بار که خیلی ترسیدی و کلی گریه کردی

7- دستاتو پیدا کردی و خیلی دوست داری بذاری تو دهنت عزیزکم

8- ناخن هاتو هفته ای یه بار کوتاه می کنم آخه با اون ناخن های خوشگلت خوب صورتتو خط میندازی

بابات و هم دیگه خوب می شناسی و حسابی باهاش بازی می کنی و صدا در میاری

9- گردن خوشگل و کوچولوتو حسابی می تونی بچرخونی و مارو پیدا کنی در واقع یه دور 180 درجه می زنی

10- یا وقتی بغلت می کنم و سرت روی دوشمه کاملا می تونی بچرخونی و زاویه دیدتو عوض کنی

11- وقتی مامانی داره ازت دور میشه کاملا در امتداد حرکتش نگاش می کنی بعد غر غر می کنی و میخوای برگردم .....فدات بشم هلوی من

12- امروز از پشت تلفن بابایی باهات حرف زد خوب صداشو تشخیص دادی و آروم شدی قبلش داشتی غر میزدی بعد بابا کار داشت و قطع کرد گفتم با خاله ات صحبت کنی شاید دوباره آروم شی ولی نه گریه کردی صدای بابات تورو آروم کرده بود....فدای تشخیصت بشم

13- گریه هات کمی خداروشکر کمتر شده و خوابت منظم تر

14- دیگه حسابی با اسباب بازی های صدادارت سرگرم میشی و بهشون دقت می کنی

15- وقتی دمر میذارمت گردنتو خوب بالا نگه میداری و به اطرافت توجه می کنی

16- پستونک تو میندازی و دوست داری دستای خوشمزه تو بخوری اونم چی 2 دستی می خوری

17- وقتی ازت عکس می گیرم خیلی دقت می کنی و منتظر بعدی میشی ولی امان از موقعی که دوست نداشته باشی

18- موهای خوشگلت در حال ریختنه البته موهای منم همینطور ناراحت

19- مژه های خوشگلت پرتر شدند و ابروهای نازت شکل گرفتند

20- آب دهنت هم حسابی راه افتاده که دیگه برات حتما باید پیش بند ببندم مخصوصا وقتی بیرون میری

21- تازگیا یاد گرفتی با دستات لباس و پیش بندتو بکشی

22- تابلوی عروسی من و بابایی و خیلی دوست داری و وقتی روی تخت خودمون دارم روی پام می خوابونمت بهش خیره میشی ، حتی یه قاب دیگه از عکسمون روی تخت هست که موقعی که دارم هوای معده اتو خالی می کنم بهش خیره میشی آخه عکس روبه روی تو قرار می گیره ، یه شمع هست که روش عکس من و بابای هست به اونم خیره میشی ....قربون اون نگاه نافذت برم من

 

بگه باز یادم اومد حتما اضافه می کنم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

طاهره مامان امیرعلی
16 شهریور 91 20:47
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.