کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 6 روز سن داره

دنیای من و کودکم

تولد مامانی

1391/11/7 12:21
نویسنده : مامانی
741 بازدید
اشتراک گذاری

خوشگل مامان دیشب تولد مامانی بود و من خیلی خوشحال بودم که تورو امسال در کنارم دارم یادش بخیر پارسال تو شکمم بودی و وول وول می خوردی و امسال تو آغوشم بودی

چقدم برای من بی تابی می کردی و من چقدر از این بابت خوشحال بودم با اینکه خسته میشدم ولی دوست داشتم از اینکه می اومدی بغل من و یه نگاه عمیقی می کردی و خوشحال بودی تورو در آغوش گرفتم عاشقتم عزیزم

وقتی شمع و فوت کردم و کیک بریدم تورو گذاشتم روبروش اخه دوست داشتم با کیک خامه بازی کنی و اینکه اصلا خوشت میاد خیلی جالب بود محکم می کوبیدی روی کیک و بعدشم یه کم خامه رو میذاشتی توی دهنت دلم می خواست بچلونمتماچ

اینقدر خسته شده بودی که با اینکه مهمونا هنوز نرفته بودند و تو هیچوقت تو چنین شلوغی خانوادگی نمی خوابی خوابیدی قربووووووونت بشم قلب راستش خیلی خوشحال شدم ساعت 11 خوابیدی دیگه هم بلند نشدی در صورتیکه هر شب ساعت 1 به بعد می خوابی ولی در عوض صبح ساعت 6 وقتی پمپرزتو عوض کردم یهو بی خوابی اومد سراغت و تا 2 ساعت بیدار بودی بعد هم گرفتی خوابیدی منم از این موقعیت استفاده کردم و دارم برات خاطره می نویسم جیگول مامانبغل

راستی دیشب بهت گفتم بابای کن و تو این مفهومو گرفتی و خیلی کوتاه بای بای کردی خیلی خوشحال شدم اخه می دونم خیلی چیزارو درک می کنی ولی فعلا برام انجام نمیدی بی صبرانه منتظر شیرین کاریات هستم

خیلییییییییییییییییییییییییییییی دوست دارم پسر ناااااااااااااااازم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)