پمپرز شماره 4

کیارش مامان دیگه بزرگ شدی و پمپرزت عوض شده

همین الان داری جیغ جیغ های بامزه بغل بابات می کشی و میخوای بیای سمت لپ تاپ

 بابات داشته باهات بازی می کرده و تو دراز کشیده بودی چنان جیغ عصبانیت می کشیدی که یعنی منو بلند کن و بیقراری می کردی منم گفتم شاید گرسنه اته بهت شیر دادم ولی تو یه کم خوردی و با یه گاز محکم ولش کردی آخه پسر جان نمی گی مامانت هم احساس داره و دردش میاد دوباره بازیگوشی کردی و یه کم مه مه خوردی و دوباره یه گازه محکمتر گرفتی که هنوزم داره می سوزه

و حالا در حال سینه خیز رفتنی .......امروز بابایی همه خونه و جاروکشید تا دستای خوشگل و کوچولوت مو توش گیر نکنه

راستی مامان جون تو همین هفته دویاره برات آش دندونی درست کردم  و برای خاله ها و مادریزرگ و زن عموت فرستادم تا اینا هم که اینجان آش دندونی پسرم و خورده باشند

راستی مامان مثل اینکه دندون بالایی از اومدنش مدتیه پشیمون شده چون نمی بینم که زبونتو محکم بهش فشار بدی معلوم نیست که کی میخواد دربیاد

دیروز بابایی توی آشپزخونه داشت باهات بازی می کرد و برای کاری رفت بیرون تو خیلی سریع به عقب ،جایی که من ایستاده بودم نگاه کردی و خیلی زود برام با گریه هات ناز کردی یعنی اگه من نبودم می خواستی زودی گریه کنی شیطونکم

یه صداهای ظریف و زیبایی از خودت در میاری که هر کار می کنم واقعا نمی تونم دربیارمش

عاشقتم کوچولوی مامان

2 شب پیش ساعت 3 و شب قبلش ساعت 2 و دیشب ساعت 1 خوابیدی ....نمی دونی چقدر اذیت شدم وقتی دیر خوابیدی آخه خواب بعداز ظهر که ندارم به شدت خسته بودم چشام رو هم می رفت ولی تو نمیذاشتی چی میشد هر شب ساعت 11 شب می خوابیدی

بعضی اوقات برات کارتون المو میذارم تا می بینیش یه لبخند خوشگل بهش می زنی

از وقتی تو غذات عدس ریختم خیلی بد می خوری و دوسش نداری و چقدم من حرص می خورم

آخه اگه غذاتو نخوری انرژی مورد نیاز بدنتو به دست نمیاری و وزنت زیاد نمیشه تورو خودا حرصم ندهههههههههههه بخوووووووووووووووووووووورش

راستی شعر یه توپ دارم قلقلیه رو خیلی دوست داری وقتی منو بابات با هم البته یک مصرع من و یک مصرع اون برات می خونیم ساکت میشی و گوش می کنی مخصوصا تو ماشین که همش ناآرومی کاریردیه