کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 6 روز سن داره

دنیای من و کودکم

پیشرفت های کیارش در یکسالگی

1392/3/8 12:08
نویسنده : مامانی
295 بازدید
اشتراک گذاری

کیارش جونم تو یکسالگیت 6 تا دندون داری

وقتی با کسی خداحافظی می کنیم تو هم متوجه میشی و دستاتو به نشونه بای بای تکون میدیماچ

اصلا از سرسری کردن خوشت نیومد و حتی یکبار هم این کارو برام انجام ندادی

ولی دست زدن و خیلی خوب انجام میدی و حتی به انگلیسی بهت میگم clap your hand  می فهمی و انجامش میدی

و توی cd انگلیسی یه ترانه است که یه قسمتش میگه stomp your feet  و تا بهت میگم پاهاتو می کوبی روی زمین و از این حرکت خوشت میاد

کلمه با با و ما ما و میگی ولی به سبک خودت مثلا تا لباس و بابایی و یا هر چیزی که متعلق به بابای ات باشه و می بینی میگی با ......یعنی مال باباییه و تا صدای در و می شنوی می گی با ولی به صورت پراکنده هم با با و پشت سر هم می گی

مامان به صورت کامل نمی گی بیشتر می گی ما مخصوصا وقتی می خوای به خواسته ای برسی یا می خوای از روی صندلی غذات برت دارم پشت سر هم با گریه ساختگی می گی ما

عااااااااااااااااشق ددر رفتنی ، اینقدرکه کمتر می تونم توی هال سرگرمت کنم آخه در و کلید می بینی و می گی د ، د هم با یه تشدید حسابی می گی ، با دست اشاره می کنی که ببرمت سمت در وقتی رفتیم دستگیره و بالا و پایین می کنی و می بینی قفله باز با اشاره منو می بری کنار جا کلیدی و دسته کلید هال و می شناسی همونو می گیری و تا ببرم در و باز کنم و وقتی متوجه میشی قصد دارم ببرمت تو حیاط یه ذوق بلندی می کنی که من دوست دارم همون جا از خوشی غش کنم خیلی خوشگل ذوق می کنی

عاشق توپی و بهش می گی پو

تازگی ها یاد گرفتی دستتو میذاری روی ماشین اسباب بازی و روی  زمین راه ببریش

عااااااااااااااااااشق موتوری و توی شهر ما موتور خیلییییییییییی زیاده ، تا می بینی میگی درررررررررررررر ، برات یه موتور خریدم اینقدر باهاش بازی کردی و انداختیش تو مرحله شکستنه

از وابستگیت به من کمتر شده و کمی بغل خاله ها و بابایی میری البته باز هم با کسایی که کمتر می بینی غریبی می کنی و طرفشون نمیری

برای خودت 2 متری راه میری و می افتی و موقع راه رفتن می چرخی و راهت و تغییر میدی ولی خوب لق لق می زنی و هنوز نمی تونی تنها تنها راه بری ولی دیگه کمتر 4 دست و پا میری و برات دیگه زانو بند نمی بندم

تی و می شناسی و می گی ت

بعضی اوقات هم می گی گ و یا گی فکر کنم وقتی چیزای جدید ببینی اینو می گی

اصلا اهل tv نیستی و با چه مشقتی  cd  و به اخر می رسونی گرچه هیچ توجهی بهشون نمی کنی و من بیشتر موقع خوردن بستنی برات روشن می کنم

وقتی خوابت میاد و یا دوست داری می می بخوری اگه توی اتاقت باشی میری روی رختخوابت دراز می کشی و با دستات می کوبی به بالش و سرتو میذاری روش بعد میای پیش منو لباسمو می کشی یعنی  می می می خوام وقتی می بینیش همیشه یه لبخند خوشگل بهش می زنی

تازگیها میری می خوابی و می گی خخخخخخخخخخ یعنی داری صدای خروپف درمیاری

همچنان حموم و دوست داری ولی تو قسمت سر شستن گریه می کنی

می بینی مادر جون دایره واژگانت از حرف شروع شده و ایشالله به زودی به کلمه برسه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)