کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 6 روز سن داره

دنیای من و کودکم

ادامه پیشرفت های کیارشی در یکسال و یک ماهگی (13 ماهگی)

1392/4/1 10:52
نویسنده : مامانی
563 بازدید
اشتراک گذاری

تو یکسالگی 10 کیلو 100 گرم وزن داری و قدت هم همون 80 سانت و دور سرت هم همون 47 سانته ماه های گذشته است عزیزم

واکسن یکسالگی تو هم با 2 روز تاخیرانجام شد، آخه روز تولدت دلم میخواست سرحال باشی و مریض نشی و روز بعد هم که تا ساعت 1 خواب بودی و دلم نیومد بیدارت کنم و روز سوم رفتیم واکسن و به دستت زدند و خدااااااااااااااروشکر هیچ علائمی از تب نداشتی و شنگول و منگول بعد از واکسن شیطنت تو انجام میدادی

کلمه جییییییییییییززززززززه رو برای زمانی که میدونی چیزی خطر داره و من منعت می کنم به کار می بری و تا شی مورد نظر و می بینی میگی جییییییییززززززززززززه

وقتی گنجکشکا روی جا کولری اتاقت می نشستند و جیک جیک می کردند یاد گرفتی و میگی جییییییک جیییییک البته خداییش خیلیییییییی ناز میگی و دلم میخواد درسته قورتت بدم

دیروز اومدی روی تخت ما دراز کشیدی و بعد اومدی سراغ من و به می می من اشاره می کنی و خیلی خوشگل می گی جی جی ، خیلی ذوق کردم عسل مامان

وقتی غذایی و می خوری بهت می گم بگو به به تو هم نگاهم می کنی و با ناز می گی بـــــــه

هنوز تو یکسالگیت روز تختت نمی خوابی بلکه کنار تختت روی تشک می خوابی چرا؟ چونکه تو شیطون بلای مامان در طول شب چند وعده شیر میخوای و خوابت هم سبکه و نمیشه جابجات کنم فقط از عید به این طرف رختخواب خودمو جمع کردم و دیگه کنارت نمی خوابم بلکه میرم روی تختم می خوابم و بعضی اوقات با شنیدن گریه تو قلبم از جا کنده میشه و میدوم سمتت و همون جا کنار تو موقع شیر دادن خوابم می بره و صبح با قلنج های بدنم دست و پنجه نرم می کنم چون رختخواب ندارم ولی به این راضیم چون دوست دارم به تنها خوابیدن توی اتاقت عادت کنی و برای این مسئله باهات کشمکش نداشته باشم تا ببینم چی پیش میاد و آیا وقتی بزرگتر شدی قانع میشی ، یعضی اوقات از اینکه بهت شیر خشک ندادم پشیمون میشم اخه با شیر خشک رو تختت می خوابیدی و نیاز به من نداشتی ولی خوب از طرفی شیر مادر خیلی بهتره  . یه خاطره بامزه برات تعریف کنم یک هفته پیش بود من اومدم تا بهت شیر بدم و بعد کنارت خوابم برد و بعد از مدتی که از خواب بلند شدم دیدم دقیقا سرم روی بالشته توئه و روی تشک تو راحت گرفتم خوابیدم و تو دقیقا کنار من بیرون تشک بودی و خوابیده بودی اینقدر خنده ام گرفته بود که نگو خیلی صحنه بامزه ای بود

من توی خونه بعضی اوقات نازت میدم مثلا با لحن خاصی میگم کیارش مامانه خوشگلکه مامانه ناس داره ناس داره این مدل نازه منو خاله هات خیلی تکرار میکنن و یکی دیگه از نازهای من یه کلمه ای که من اصلا نمی دونم چجوری تو ذهنم شکل گرفت  و بیانش می کنم اینه گودوگودوی مامانه یا بابات نازت میده گنجلکه گنجلگ و خودت هم میگی گنگ گنگ که من برات ادامه میدم گنگ استایل گنگ استایل ...اینم از نازهای عجیب و غریب ما که نوشتم تا یادم بمونه که عجب پدر و مادر و بچه نمونه ای هستیم ماااااااااااااااااااا

خوشگلکم توی یکسالگیت ساعت و تلویزیون و پنکه و یخچال و جاروبرقی و تلفن پرده خوب می شناسی و نشون میدی البته تو ماه 10 هم اینارو نشون میدادی

از اعضای بدنت گوش و دندونت و سریع نشون میدی ، به انگلیسی بهت بگم  touch your ear گوشتو نشون میدی

یه هفته ای میشه شماره پمپرز تو عوض کردم و دیگه پسرم شماره 5 استفاده می کنی بزرگ شدی ماشالله

وقتی بهت می گیم الاغه چی میگه ؟ میگی ا ا ا (با فتحه)

هر جا گربه می بینی با اون صدای خوشگلت میگی هاپ هاپ شایدم آپ آپنیشخند

وقتی میگم جوجه چی میگه سریع می گی جیک جیکمژه

دیشب می خواستی بهم بگی دولا شو و دور میز هال بچرخ و صدای گربه دربیار من متوجه نمیشدم دیگه عصبانی شده بودی و جیغ می کشیدی دوباره باهات مرور کردم ببینم چی میخوای می دیدم دست منو هول میدی سمت میز بعد میگی آپ آپ الهی دورت بگردم وقتی منظورتو متوجه شدم شروع کردم به بازی از حنده ریسه میرفتی و خوشخال شدی الهی دووووووووووووووووووورت بگردم پسر خوش زبونم ، قبلش شوار موتورت بودی اولش فکر کردم منظورت اینه که موتور بره دور میز ، برا همین میز و کشیدم اینطرف و تا موتور جا بشه ولی تو جیغ می کشیدی یعنی منظورت این نیستبغل

عشق منی خوشگل مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)